گاه نوشت های یک دیوانه

۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه


گاهی اوقات دست به تخریب می زنم، تخریبی از جنس خودمان، از همین اطراف! اما کاری نمی کنم که برگشتی داشته باشد، دوست دارم همه چیز را مانند مرگ تنها یک بار تجربه کنم. جالب است، این روزها افکار و هنجارهایم را تخریب می کنم، شاید فردا خودم یا شما را! آری گفتم که می خواهم چندگاهی دیوانه وار، آنگونه که دوست دارم زندگی کنم، می خواهم آنقدر سیگار بکشم که همین نفس های کوتاه هم باقی نمانند، می خواهم آنقدر در خود فرو روم که دیگر بیرون آمدنی در کار نباشد.

اما نمی دانم برای آن اطرافیان هم خطری دارم یا بی خطرم، نمی دانم سوزش دود سیگارها در گلویم، تو را مرا هم آزار می دهد یا نه، نمی دانم، به هر حال بعد از اینکه تجربه کردم معلوم می شود چقدر اهمیت دارد و چگونه است. اما بین خودمان بماند کمی هم می ترسم، مخصوصا اینکه چاره ای نداشته باشم و مجبور شوم، ظرف چند لیتری بنزین را بر روی خودم و دیگران و خاطرات بریزم و مانند فیلم ها تنها با جرقه ای همه چیز را ذوب در خود کنم.

حالا می خواهید اسمش را خودشیفتگی بگذارید، می خواهید هر چیز دیگر، فرقی نمی کند، از این دیوار ها و حصارها که رد شدم دیگر تفاوتی ندارد که چند روز می ماند که همه چیز نابود شود.

اما یک نکته، آن کسانی که در حق من بد کردند و خودشان بهتر می دانند چه کسانی هستند و چه کرده اند فرصت دارند هرچه زودتر از بارگاه متعالی بنده طلب مغفرت کنند، شاید در آتش عذاب من نسوزند!!!

شاید این بار باید التیماتومم را جدی بگیرید، به هر حال شما هم می توانید امتحان کنید ببینید آخرش چه می شود!!!

30 آبان 1387

تهران ساعت 3 عصر

0 نظرات:

  © Free Blogger Templates Columnus by Ourblogtemplates.com 2008

Back to TOP